نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





جزيره عشاق

شکل خاص جزیره عشاق را نخستین بار دریانورد مورد علاقه ناپلئون به نام شارل فرانسیس بوتمپ-بوپره در قرن نوزدهم به روی نقشه آورد، اما پس از آن‌که تصاویر بهتری از آن در فوریه ۲۰۰۹ / بهمن ۱۳۸۷ به وسیله گوگل‌مپ تهیه شد، به شهرت جهانی رسید.
این جزیره در مختصات ۴۳٫۹۷۸ درجه شمالی و ۱۵٫۲۵ درجه شرقی واقع شده و قطر آن ۵۰۰ متر و طول ساحل آن ۱٫۵۵ کیلومتر است
جزیره گالشنژاک که در کانال پشمن (در نزدیکی شهر تورانژ کرواسی) واقع شده، یکی از معدود عوارض طبیعی زمین به شکل قلب است. این جزیره امروزه به جزیره عشق یا جزیره عشاق معروف شده است.
این جزیره در مختصات ۴۳٫۹۷۸ درجه شمالی و ۱۵٫۲۵ درجه شرقی واقع شده و قطر آن ۵۰۰ متر و طول ساحل آن ۱٫۵۵ کیلومتر است و بلندترین بخش آن ۳۶ متر از سطح آب ارتفاع دارد.
شکل خاص جزیره عشاق را نخستین بار دریانورد مورد علاقه ناپلئون به نام شارل فرانسیس بوتمپ-بوپره در قرن نوزدهم به روی نقشه آورد، اما پس از آن‌که تصاویر بهتری از آن در فوریه ۲۰۰۹ / بهمن ۱۳۸۷ به وسیله گوگل‌مپ تهیه شد، به شهرت جهانی رسید.
این تصویر را ابزار پیشرفته رادیومتری نور مریی و فروسرخ مستقر بر ماهواره پیشرفته رصد خشکی، ALOS متعلق به آژانس فضایی اروپا تهیه کرده است.

 


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 23:1 | |







دفتر عشـــق كه بسته شـد

دفتر عشـــق كه بسته شـد
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونیكه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوری تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نمیكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاكیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم 


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 22:59 | |







حكايت من

حکایتـــــ من 
حکایت** ماهی تُنگ شکستـــه ایســـت 
که روی زمین دل دل می زند ..
و حکایتــــــ تو

حکایت پسرک شیطان تیر کـــــمـان به دستی 

که نفس های او را شـــــماره می کند .. 


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 22:57 | |







خدا پشت پنجره ايستاده

جانی کوچولو با پدر و مادر و خواهرش سالی برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگ رفته بودن به مزرعه. مادربزرگ یه تیرکمون به جانی داد تا باهاش بازی کنه. موقع بازی جانی به اشتباه یه تیر به سمت اردک خونگی مادربزرگش پرت کرد که به سرش خورد و اونو کشت

 جانی وحشت زده شد…لاشه رو برداشت و برد پشت هیزمها قایم کرد. وقتی سرشو بلند کرد دید که خواهرش همه چیزو … دیده … ولی حرفی نزد.

مادربزرگ به سالی گفت ” توی شستن ظرفها کمکم کن” ولی سالی گفت: ” مامان بزرگ جانی بهم گفته که میخواد تو کارای آشپزخونه کمک کنه” و زیر لبی به جانی گفت: ” اردکه رو یادت میاد؟” … جانی ظرفا رو شست

بعد از ظهر اون روز پدربزرگ گفت که میخواد بچه ها رو ببره ماهیگیری ولی مادربزرگ گفت :” متاسفانه من برای درست کردن شام به کمک سالی احتیاج دارم” سالی لبخندی زد و گفت:”نگران نباشید چونکه جانی به من گفته میخواد کمک کنه” و زیر لبی به جانی گفت: ” اردکه رو یادت میاد؟”… اون روز سالی رفت ماهیگیری و جانی تو درست کردن شام کمک کرد.

چند روزی به همین منوال گذشت و جانی مجبور بود علاوه بر کارای خودش کارای سالی رو هم انجام بده. تا اینکه نتونست تحمل کنه و رفت پیش مادربزرگش و همه چیز رو بهش اعتراف کرد. مادربزرگ لبخندی زد و اونو در آغوش گرفت و گفت:” عزیزدلم میدونم چی شده. من اون موقع کنارپنجره بودم و همه چیزو دیدم اما چون خیلی دوستت دارم بخشیدمت. من فقط میخواستم ببینم تا کی میخوای به سالی اجازه بدی به خاطر یه اشتباه تو رو در خدمت خودش بگیره!”

****************************** **

گذشته شما هرچی که باشه، هرکاری که کرده باشید.. هرکاری که شیطان دایم اون رو به رختون میکشه ( دروغ، تقلب، ترس، عادتهای بد، نفرت، عصبانیت، تلخی و…) هرچی که هست… باید بدونید که خدا کنار پنجره ایستاه بوده و همه چیز رو دیده. همه زندگیتون، همه کاراتون رو دیده. اون میخواد که شما بدونید که دوستتون داره و شما رو بخشیده… فقط میخواد ببینه تا کی به شیطان اجازه میدید به خاطر این کارا شما رو در خدمت بگیره!

بهترین چیز درباره خدا اینه که هر وقت ازش طلب بخشایش میکنید نه تنها میبخشه بلکه فراموش هم میکنه.

همیشه به خاطر داشته باشید:

*خدا پشت پنجره ایستاده* 


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 22:47 | |







شیشه

شیشه ای میشکند

یک نفر میپرسد

که چرا

شیشه شکست؟

یک نفر میگوید:

شاید این رفع بلاست

دیگری میپرسد

شیشه پنجره را باد شکست؟

دل من سخت شکست

هیچ کس هیچ نگفت

غصه ام را نشنید

از خودم میپرسم"

ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود. 

 


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 22:45 | |