نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





یه قطره اشک

يک قطره اشک گوشه چشمات نشسته بود....


بهت گفتم : اين ديگه چيه؟روت بر گردوندی و گفتی هيچی.


گفتم:خودم ديدم که گريه کردی.گفتی:نه.اين که اشک نيست


گفتم اگه اشک نيست پس چيه؟ گفتی اين عشقه.


گفتم عشق چيه؟ خيلی مهربون شده بودی.نگاه کردی توی


چشمام!


گفتی:عشق يعنی خاطره.


گفتم:خا طره چيه؟ گفتی يعنی خاطره اولين بار که ديدمت.


يادت هست؟


گفتم :عشق حقيقی که يک لحظه نيست.خا طره اولين ديدار


يک لحظه بود و تموم شد.


گفتی :ديدی اشتباه کردی! عشق يعنی تکرار خاطره اولين


ديدار.که تا آخر عمر توی ذهن می مونه و مدام تکرار ميشه.

حالا توی چشمات نگاه میکنم و يک قطره اشک آهسته ازگوشه


چشمام پايين مياد

 


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 14:42 | |







نوشته روی ماسه...

نوشته روی ماسه...
مردی به دیگری گفت: مدتها پیش در بالاترین مد دریا با نوک عصایم خطی روی ماسه ها نوشتم. مردم هنوز می ایستند تا ان را بخوانند و مراقبند که مبادا پاکش کنند.
و مرد دوم گفت: من هم خطی روی ماسه ها نوشتم اما در ان وقت که مد کاملا پایین بود و امواج دریای پهناور ان را پاک کردند. بگو تو چه نوشته بودی؟؟؟؟
و مرد اول پاسخ دادکه این را نوشتم: من همانم که هست. تو چه نوشتی؟؟؟
مرد دوم پاسخ داد: نوشتم من چیزی جز قطره ای از این اقیانوس عظیم نیستم....
" گاهی غرور در تلاطم تقدیر می شکند."
 


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 14:35 | |







کجایی بهترینم?

کجایی بهترینم

دیگر صدایت را نمیشنوم و تاریکی تنهایی

مرحمی شده است بر دل شکسته ام

کجایی؟

آنگاه که صدایت میکنم و در امتداد تاریکی به دنبال

نور میگردم اثری

از تو نیست و صدایت را نمیشنوم

تو همان مسافر غریبی بودی که در

جاده تنهایی قلبم پا گذاشتی ولی

امروز تو رفته ای ولی هنوز رد

پایت بر روی قلبم جاریست

هنوز هم صدای گام برداشتنت را میشنوم

آرام آمدی و آرامتر رفتی

یادگاری بر روی جاده قلبم گذاشتی و

من برای همیشه جاده قلبم را

بستم تا دیگر کسی پا بر روی تنها

یادگاریت نگذارد کجایی مهربانم

در تمام مدت ورودت همیشه همچون

ابری بالای سرت بودم تا نور

خورشید تو را اذیت نکند وقت ناراحتیت

و خستگیت هر آنچه در آنجا

بود برایت به ارمغان آوردم ولی

هیچ گاه فکر نمیکردم تو روزی به

انتهای جاده قلبم میرسی

هرگاه که به دوردستها مینگریستم انگار

انتهایی نداشت و بی انتها

بود ولی افسوس که اشتباه فکر میکردم و

دیگر فرصتی نیست تو رفته

ای تو رفته ای و من تنها تر از

همیشه با خدایم خلوت میکنم

خلوتی سخت و به یاد تو در درگاه خداوند

طلب سلامتی و خوشبختیت

را میکنم 


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 12:24 | |







عکس وبلاگ

اینم عکس اصلی وبلاگ

 


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 12:18 | |







وقت دعا

این هم یکی دیگه از کارامه

هم عکس و هم فتوشاپ نوشته

 


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 12:14 | |



صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 26 صفحه بعد