نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





من از زماني

كه قلب خود را گم كرده است مي ترسم

من از تصور بيهودگي اين همه دست

و از تجسم بيگانگي اين همه صورت مي ترسم

من مثل دانش آموزي

كه درس هندسه اش را

ديوانه وار دوست مي دارد تنها هستم

و فكر ميكنم كه باغچه را مي شود به بيمارستان برد

من فكر ميكنم...

من فكر مي كنم....

من فكر مي كنم...

و قلب باغچه در زيرآفتاب ورم كرده است

و ذهن باغچه دارد آرام آرام

از خاطرات سبز تهي مي شود.


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 16:3 | |







چرا گرفته دلت
مثل آنکه تنهایی
چقدر هم تنها
خیال می کنم
دچار آن رگ پنهان رنگها هستی
دچار یعنی عاشق
و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد
چه فکر نازک غمناکی
و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است
و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست
خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسط نور روی شانه آنهاست
نه وصل ممکن نیست
همیشه فاصله ای هست
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر
همیشه فاصله ای هست
دچار باید بود
وگر نه زمزمه حیرت میان دو حرف حرام خواهد شد
و عشق
صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند…


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 15:52 | |







عمری با غم عشقت نشستم.

به تو پیوستم واز خود گسستم.

ولیکن سرنوشتم این سه حرف بود.

تو را دیدم.

پرستیدم .

شکستم


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 15:45 | |








[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 15:36 | |







گل سرخي كه تو بهم دادي تنها يادگاري اي هست كه بعد از رفتنت برام مونده

 


[+] نوشته شده توسط آتنا اكبريها در 15:33 | |



صفحه قبل 1 ... 14 15 16 17 18 ... 26 صفحه بعد